متملق را باید با برخورد به موقع تأدیب کرد
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۴۹۹۴۴
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: زندگی انسان ساحتهای مختلفی دارد که انسان مؤمن همانطور که از اسمش پیداست باید در هر کدام از آنها ایمان خود را ظهور و بروز دهد. در ساحتهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، اعتقادی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و جسمی. بروز ایمان نیز در این ساحتها چیزی نیست جز تقوا. یعنی فرد در همه این ابعاد زندگی نظر خدا و رضایت او را محور قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضرت امیر (ع) در ادامه بیان اوصاف متقین میفرمایند: إِنْ زُکِّیَ أَحَدُهُمْ خَافَ مِمَّا یَقُولُونَ وَ قَالَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی اللَّهُمَّ لَا تُواخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ فَإِنَّکَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ وَ سَاتِرُ الْعُیُوبِ؛ اگر کسی مؤمنان ممتاز را تعریف و ستایش کند، آنها از حرفهایش نگران میشوند و اظهار میکنند: من خودم را بهتر میشناسم و خدا مرا بهتر از خودم میشناسد؛ و از خدا میخواهند: خدایا ما را به این ستایشها و تعریفها مؤاخذه نکن؛ ولی ما را بهتر از آنچه گمان میکنند، قرار بده و گناهانی را که مرتکب شدهایم و آنها نمیدانند، ببخش که تو داننده نهانها و پوشاننده خطاها هستی.
مؤمن و ستایش دیگران
موضوع بحث در این فقره از روایت بیان حال مؤمنین در برابر ستایش دیگران است. آیا از نظر اسلام میتوان از دیگران تعریف کرد، یا بهتر است از ستایش و تمجید دیگران خودداری شود؟ این سوال به نحو کلی جواب قاطعی ندارد؛ چون اینگونه نیست که هر ستایشی، در هر جایی، به هر صورتی و از هر کسی مطلقاً خوب باشد؛ همچنین است ستایش نکردن و کتمان صفات خوب دیگران. در مقابل، تا حدودی مشخص است که مذمت و عیبجویی از دیگران به طور کلی پسندیده نیست؛ اما آیا جایی هست که باید کسی را نکوهش کرد؟
در جواب این سوال باید گفت که هر یک از این موارد شقوق مختلفی دارد. ستایش دیگران از سویی در بعضی از موارد تا حد وجوب هم میرسد؛ و از سوی دیگر در مواردی به عنوان رذیلت اخلاقی محسوب شده و حتی به حد حرمت میرسد. این شقوق در باره مذمت دیگران هم وجود دارد. لذا پاسخ به سوال فوق به شرایط و موقعیت انسان، آثار ناشی از ستایش یا نکوهش و نیت شخص از این رفتار بستگی دارد.
میدانیم خدای متعال دوست دارد انسانهای پاک و با فضیلت در جامعه شناخته شوند و برای جامعه اسلامی مطلوب نیست که فضیلتها مکتوم بماند و فقط زشتیها، پلیدیها و پلشتیها رواج پیدا کند و شایع شود. چون در این صورت تدریجاً در جامعه خوبیها از رونق میافتد، سکه فضائل در جامعه کساد میشود و مردم از شناختن خوبان محروم میشوند و نمیتوانند از آنها الگو بگیرند. ما تمام چیزهای خوبی را که یاد گرفتهایم از کسانی آموختهایم که به آنها اعتماد داشتیم و از زمانی که بنا را بر تحقیق گذاشتیم و در صدد برآمدیم که اعتقادات و دینمان را از حالت تقلیدی خارج کرده، مستند به مبانی فکری و تحقیقی کنیم، به دنبال کسانی رفتیم که آنها را به خوبی و نیکی میشناختیم و به آنها اعتماد داشتیم.
معرفی ارباب فضیلت
صلاحیت و شایستگی افراد، گاهی از طریق معاشرت با ایشان شناخته میشود. ولی اکثر اوقات خوبی دیگران با معرفی سایر افراد شناخته میشود. مگر ممکن است همه علمای بزرگ و اساتیدی را که دین را از آنها فرا میگیریم، بر اساس معاشرت با آنها بشناسیم؟ اگر کسی ایشان را معرفی نکرده و خوبیهایشان را نگفته بود، ما آنها را میشناختم؟ طبیعی است که اگر خوبیهای آنها را نمیدانستیم، نمیتوانستیم به ایشان اعتماد کنیم؛ و در نتیجه معرفت دینی ما ناقص میماند.
در بسیاری از امور دیگر زندگی نیز انسان نیازمند اطمینان و اعتماد به دیگران است و چون انسان نمیتواند در همه موارد شخصاً نسبت به دیگران اطمینان کسب کند همچنانکه همه علوم و تجربیات را نمیتواند شخصاً به دست آورد در اغلب موارد با استفاده از شناختها و تعریفهای دیگران اطمینان لازم را به دست میآورد. بنابر این اگر خوبیهای دیگران گفته نشود، راه کسب بسیاری از علوم بسته میشود و بسیاری از مصالح زندگی اجتماعی که مترتب بر روابط انسانی است، از دست میرود.
از همین رو گاهی نیز نکوهش دیگران واجب میشود. زیرا هم چنانکه بعضی مصالح اجتماعی اقتضا میکند که خوبیها و محاسن افراد شناخته شود، گاهی نیز بعضی مصالح مترتب بر اطلاع از بدیها و عیبهای افراد است. مثال روشن این مسأله پاسخ به سوال کسی است که در مورد خواستگار تحقیق میکند. اگر این شخص از ابتدا نسبت به معایب خواستگار آگاه شود، از مفاسد و ضررهای مالی، اخلاقی و اجتماعی زیادی جلوگیری میشود.
در چنین موردی غیبت کردن و اظهار عیبهای خواستگار واجب است. همچنانکه کسانی که داوطلب تصدی مناصبی در سطوح مختلف اجتماعی میشوند، واجب است محاسن و معایبشان تا جایی که با مصالح جامعه ارتباط دارد برای دیگران معرفی شود؛ مبادا به واسطه بعضی عیوب این داوطلب زیانی متوجه جامعه و نظام شود. لذا لازم است افراد مطلع، از باب مشورت، عیوب این داوطلب را که در کار او مؤثر است، به دیگران گوشزد کنند. در اینجا نمیتوان گفت: من غیبت نمیکنم؛ یا حفظ احترام مؤمنین واجب است؛ این خیانت به جامعه، کشور و نظام است.
ستایش دیگری در غیر حضور خود او چگونه است؟ آیا میتوان فضائل اخلاقی کسی را در غیبتش بیان کرد؟ نمیتوان گفت این کار به طور مطلق ارزش مثبت دارد؛ بلکه؛ باید نیت فرد را از ستایش سنجید. گاهی انسان کسی را در غیبتش ستایش میکند، چون میداند خبر این ستایش به گوشش میرسد و او هم به خاطر این ستایش، سفارش او را نزد دیگران میکند؛ یعنی یک داد و ستد! چنینکاری فضیلت اخلاقی محسوب نمیشود. اما گاهی انسانْ مؤمنی را نزد دیگران ستایش میکند، تا مؤمن در جامعه محترم باشد و مردم او را به خاطر ایمان و فضائل اخلاقیاش دوست بدارند. اینکار باعث ترویج فضائل اخلاقی و شناخته شدن اصحاب فضیلت در جامعه میشود و کاری پسندیده و ارزشمند است و برخی فواید اجتماعی نیز بر آن مترتب میشود.
درمان بیماریهای روحی با ستایش دیگران
گاهی نیز ستایش دیگران موجب درمان مشکلات پنهان روحی و اخلاقی شخص میشود؛ اما چگونه؟ در میان آدمیان کمتر کسی وجود دارد که کما بیش مبتلا به حسد نباشد. البته تا زمانی که حسادت در دل شخص نهفته و در خارج بروز نیافته، فی حد نفسه گناه محسوب نمیشود. اما اگر در صدد برآمد این ناراحتی باطنی را به وسیله تخطئه دیگری تسکین دهد، چنین کاری «اِعمال حسد»؛ است که از گناهان کبیره شمرده میشود و ممکن است تا پای قتل طرف مقابل هم پیش برود؛ آنچنانکه قابیل دست به قتل برادر خود هابیل زد؛ تنها به این دلیل که نسبت به او حسد ورزید.
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ.
اولین قتلی که روی زمین اتفاق افتاد این قتل بود که باعث آن حسد بود. برادران حضرت یوسف (ع) نیز که همگی پیغمبرزاده و از نوادگان حضرت ابراهیم خلیل (ع) بودند، هنگامی که دیدند پدرشان به حضرت یوسف (ع) بیشتر علاقه دارد، به یکدیگر گفتند: إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ؛ پدر پیر ما گمراه شده که یکی از فرزندانش را بیشتر از بقیه دوست دارد. برای حل این مشکل یوسف را باید از پیش چشم پدر دور کرد.
اقْتُلُواْ یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ. نقل این داستانها در قرآن برای این است که ما بدانیم ممکن است در قلب ما هم ذرهای از حسد باشد که تدریجاً سرنوشت خود ما و حتی گاهی ملتی را تغییر دهد. همچنانکه به حسب روایتی ریشه همه مخالفتهایی که با اهل بیت (ع) شد، حسد بود.
این بیماری روحی، تا زمانی که طغیان نکرده و به حد بحران نرسیده، قابل درمان است و یکی از بهترین راههای درمان آن این است که انسان کسی را که نسبت به او حسد میورزد، در پیش رو مورد احترام قرار دهد و در پشت سر از او تعریف و تمجید کند. این رفتار باعث میشود تدریجاً آتش حسدش فروکش کند و به حدی نرسد که او را به گناه وادار سازد. این یکی از مواردی است که ستایش دیگری پشت سرش، داروی بیماری درونی ماست.
تفاوت تملق و ستایش مطلوب
ستایش دیگران در حضورشان چگونه است؟ غالباً ستایش دیگران جلوی روی خودشان آفاتی دارد. چون معمولاً انگیزه چنین ستایشی جلب نظر و محبت طرف مقابل است و این کار در واقع نوعی رشوه دادن است؛ او را ستایش میکند، تا او هم متقابلاً از او تعریف کند. این کار هم ارزش اخلاقی ندارد.
اما گاهی ممکن است ستودن دیگری در پیش روی او به نیت خدایی انجام شود. همچنانکه تعریف از کسی نزد دیگران به قصد ترویج فضائل و شناخته شدن اصحاب فضیلت پسندیده و مطلوب است، اگر کسی باشد که تعریف و تمجیدش توسط دیگران در او تأثیری ندارد، گفتن فضائل او در پیش رویش نیز به نیت ترویج فضیلت، کاری مطلوب است و در روایات نیز سفارش؛ شده که مروت بعضی افراد باید ظاهر شود.
آسیب این کار در جایی است که انسان در حضور کسی او را ستایش کند، در حالی که او شایستگی چنین ستایشی را ندارد؛ این، یعنی تملق. یا کسی را ستایش کند تا از او نفعی ببرد. این ستایش بیجا، که از آن به عنوان تملق، اطراء و چرب زبانی یاد میشود، کاری است بسیار زشت و اخلاقی است ناپسند که در روایات هم از آن مذمت زیادی شده است.
شاید یکی از گزندهترین تعبیرات، این روایت است که از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند: احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب ۴؛ خاک به صورت متملقان بپاشید. با استفاده از قرائنی میتوان فهمید که منظور آن حضرت از «مداحین»؛ کسانی است که در حضور دیگری از روی تملق، یا؛ به خاطر طمع او را مدح کنند.
خاک بر سر متملقان!
کسی که مورد تملق دیگری قرار گرفته نیز باید در برابر تملق عکسالعمل نشان دهد و شخص متملق را با برخورد خود تأدیب کند. البته روشن است که نحوه برخورد در موارد مختلف متفاوت است. گاهی کسی از سر احساسات و بدون قصد و غرض تعریف بیجایی کرده، که در این صورت لازم نیست حتماً با او هم برخورد تندی بشود. بلکه ممکن است در خلوت و به صورت خصوصی به او تذکر داده شود که حتی اگر اینکار را بر اساس احساس وظیفه انجام داده، باید حد و اندازه نگاه دارد.
اما اگر کسی به قصد اینکه نظر طرف مقابل را جلب کرده و منفعتی کسب کند، تملق بیجایی گفت، تکلیف طرف مقابل چیست؟ در چنین موردی، اگر عکسالعمل فوری و علنی منتهی به مفسدهای نشود، لازم است زشتی کار متملق به او گوشزد شود.
اما اگر چنین برخوردی ممکن است موجب مفسدهای شود، باید در موقعیتی مناسب و به صورت خصوصی شخص متملق را متوجه اشتباهش کرده و به او تذکر دهیم که از کار او بیزار هستیم. همچنانکه حضرت امیر (ع) در مقابل کسانی که تعریفهای اغراقآمیزی در باره آن حضرت میکردند، برای اظهار بیزاری از رفتار و گفتار آنها دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا من خود را بهتر از اینان میشناسم و تو مرا بهتر از خودم میشناسی. خدایا مرا بهتر از آنچه ایشان تصور میکنند قرار ده و عیوب مرا که از آنها مخفی کردهای ببخش.
حضرت امیر (ع) در وصف متقین هم چنین تعابیری را از زبان مؤمنانی که مورد تملق دیگران قرار گرفتهاند، میفرماید. آن حضرت میفرماید: إِنْ زُکِّیَ أَحَدُهُمْ خَافَ مِمَّا یَقُولُونَ؛ اگر کسی در مقابل شیعیان خالص به تعریف و تمجید ایشان پرداخت، آنها نه تنها از این تمجید خوششان نمیآید، بلکه نگران میشوند و در پاسخ به شخص متملق سخنی با او میگویند و درخواستی هم از خدا دارند.
به آن شخص میگویند: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی؛ من خودم را از دیگران بهتر میشناسم و خدا مرا از خودم بهتر میشناسد. سپس دست به دعا برداشته و میگویند:؛ اللَّهُمَّ لَا تُؤاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ؛ خدایا مرا به خاطر حرفهایی که در باره من زدند، مؤاخذه نکن؛ مبادا رفتار من بهگونهای بوده که موجب فریب این افراد شده و به اشتباه چنین تصوراتی پیدا کردهاند! من از این حرفها تبری میجویم.
وَ اجْعَلْنِی خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ؛ اما تو مرا از آنچه اینان در باره من گمان دارند، بالاتر و بهتر قرار ده. اگر گمان بدی دارند و از روی نفاق اظهار ستایش و مدح میکنند، مرا بالاتر قرار ده. و اگر واقعاً فضیلتی را برای من تصور کردهاند، باز هم مرا بالاتر از آن قرار ده.
وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ؛ و کارهای بدی که از من سر زده و آنها از آن بیخبرند، ببخش. فَإِنَّکَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ وَ سَاتِرُ الْعُیُوبِ.
۱. مائده / ۲۷.
۲. یوسف / ۸.
۳. یوسف / ۹.
۴. بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۹۴، باب ۱۳۴.
۵. نهجالبلاغه، ص ۴۸۵، حکمت ۱۰۰؛ وَ قَالَ ع وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُونَ.
کد خبر 5773690 سمانه نوری زاده قصریمنبع: مهر
کلیدواژه: مقام معظم رهبری قرآن شیعیان مقام معظم رهبری آیت الله مصباح یزدی بحار الانوار آیت الله خامنه ای طوفان الاقصی لیله الرغائب کریم مجتهدی قرآن کریم فلسطین رژیم صهیونیستی وزارت جهاد کشاورزی فعالیت های قرآنی جبهه مقاومت قرآن پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور مقاومت فلسطین حسین طاهری ستایش دیگران ا ی ق ول ون هم چنان طرف مقابل اگر کسی خوبی ها قرار ده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۴۹۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر میخواهید شاد باشید این عادتها را کنار بگذارید
شادی ما گاهی در دستان عادتهای روزانه مان قرار دارد. اگر در زندگی خود احساس شادی نمیکنید، ممکن است به خاطر برخی کارهای روزانه تان باشد تشخیص آنها همیشه کار درستی نیست، اما وقتی پیدایشان کنید، با کنار گذاشتن شان میتواند زندگی خود را واقعاً تغیییر دهید.
در ادامه از عادتهای روزانهای خواهیم گفت ممکن است سد راه رسیدن شما به شادی باشند. با دست کشیدن از آنها احتمالاً بیش از هر وقت دیگری احساس شادی خواهید کرد.
۱- خودمراقبتی ندارید
در جریان پر مشغلهی زندگی، بسیاری از اوقات از خود مراقبتی غفلت میشود اما خودمراقبتی امری اختیاری نیست، بلکه برای سلامت روان ما ضروری است.
خودمراقبتی فراتر از ظاهر، ذهن، بدن و روان ما را تقویت میکند.
خودمراقبتی یعنی در اولویت قرار دادن سلامت خود، از خوردن غذاهای سالم و داشتن خواب تجدید قوا کننده گرفته تا پرخوریهای گهگاه لذتبخش.
غفلت از خودمراقبتی مخرب و زمینه ساز اضطراب، خستگی و نارضایتی از زندگی خود است.
۲- برنامهی روزانهی خیلی شلوغی دارید
همیشه هر چه بیشتر، بهتر نیست مستأصل شدن از کارها منجر به احساس اضطراب و ناراحتی میشود. شما باید کیفیت را به کمیت ارجحیت دهید به جای گنجاندن همهی کارها در یک روز، تمرکز خود را روی چیزی که واقعاً مهم است، بگذارید.
وقتی برنامهی روزانه تان را خیلی شلوغ میکنید، موفق نمیشوید بسیاری از آنها را انجام دهید و به همین دلیل احساس شکست میکنید اما کمیت اهمیتی ندارد و مهم این است که بتوانید کارهای مهم را درست انجام دهید.
۳- دائماً خودتان را با دیگران مقایسه میکنید
در عصر دیجیتال، راحت میشود در دام مقایسهی خود با دیگران گرفتار شد ما زندگی بی عیب و نقص دیگران را در شبکههای اجتماعی میبینیم و احساس بی کفایتی میکنیم اما نکته اینجا است که تحقیقات نشان داده کسانی که خود را با دیگران مقایسه میکنند، احتمال حسادت، کمبود اعتماد به نفس و افسردگی در آنها بیشتر است.
هر کسی مسیر زندگی خودش را دارد، با چالشهای مخصوص به خودش به جای مقایسهی خود با دیگران، تمرکز خود را روی رشد و پیشرفت خودتان بگذارید.
۴- به علائق خود بی اعتنا هستید
در زندگی شلوغ و پرشتاب روزمره، بسیاری از اوقات علائق مان مورد غفلت قرار میگیرند در حالی که آنها جرقههایی هستند که روح ما را گرم و نورانی میکنند و به زندگی مان هدف میدهند غفلت از علائق خود باعث حس پوچی میشود و ما را در دریایی از پتانسیل محقق نشده سرگردان میکند اما حقیقت این است که علائق شما صرفاً یک سرگرمی نیستند، بلکه جوهرهی وجودتان هستند چه نقاشی کردن باشد، چه عکاسی و چه سفالگری، برای چیزی که به روح تان گرما میبخشد، وقت جور کنید حتی اختصاص چند دقیقه در روز میتواند آتش درون مان را شعله ور نگه دارد.
۵- کینهای هستید
همهی ما به نحوی از سوی دیگران رنج دیده یا مورد بدی قرار گرفته ایم. این بخشی از انسان بودن است اما کینه توزی و نگه داشتن دلخوری نه کسی که به ما بدی کرده، بلکه خود ما را اذیت میکند.
کینه توزی میتواند شادی ما را بگیرد و باعث شود احساس تلخی و ناخشنودی کنیم مثل به دوش کشیدن باری سنگین میماند که با گذشت زمان سنگینتر و سنگینتر میشود از سویی دیگر، بخشش رهایی بخش است بخشش به ما این امکان را میدهد که از بتوانیم درد و رنج خلاص شویم و زندگی مان را به پیش ببریم.
منظور این نیست که آنچه که رخ داده را فراموش یا از آن چشم پوشی کنید، بلکه کافی است تأثیر و کنترلی که روی ما دارد را رها کنیم.
۶- شکرگزار نیستید
تغییر تمرکز خود از چیزهای اشتباه به چیزهای درست، زندگی تان را متحول میکند سپاسگزاری یک شادی بخش قدرتمند است که معجزه میکند این کار توجه ما را از کمبودها به سمت فراوانیها میبرد و زیبایی درون حتی کوچکترین گنجهای زندگی را هم آشکار میکند.
سپاسگزاری باعث احساس رضایت و خشنودی میشود هر روز وقتی را به فکر کردن دربارهی داشتههای زندگی تان اختصاص دهید؛ از آغوش گرم خانواده تا یک لیوان چای داغ.
۷- از گفتگوهای دشوار خودداری میکنید
فکر دعوا یا مقابله برای بسیاری از ما اذیت کنند و تلاش میکنیم به همین دلیل، تلاش میکنیم از گفتگوهای دشوار دوری کنیم اما با این کار فقط اجازه میدهیم مشکلات بزرگتر شوند، امری که ناراحتی بیشتری برای ما ایجاد میکند.
خودداری از گفتگوهای دشوار میتواند منجر به سوء تفاهم و دلخوری شود اما داشتن شجاعت پرداختن به مشکلات میتواند آرامش برقرار کند و روابط را بهبود ببخشد.
منظور دعوا کردن یا پیدا کردن مفصر نیست، بلکه منظور این است که بتوانید احساسات تان را ابراز کنید و به یک تصمیمی برسید.
۸- روی گذشته یا آینده تمرکز میکنید
چه مرور اشتباهات گذشته باشد و چه نگرانی برای احتمالات آینده، تمرکز بیش از اندازه بر روی گذشته یا آینده میتواند شادی فعلی مان را از ما بگیرد به خاطر داشته باشید که گذشته محل رجوع است، نه محل سکونت آینده هم هیچ قطعیتی ندارد. تنها لحظهای که ما واقعاً آن را در اختیار داریم زمان حال است.
زندگی در زمان حال یعنی غرق کردن کامل خود در زندگی و یافتن شادمانی در لحظات هر روز خود.
۹- از روابط خود غفلت میکنید
در نهایت مهم این نیست که چقدر پول درمی آوریم، چقدر موفق هستیم و یا چقدر دارایی و مال داریم مهم روابطی است که ما با دیگران برقرار میکنیم. غفلت از روابط خود میتواند به ما احساس تنهایی و انزوا دهد اما صرف وقت برای روابط مان میتواند به ما احساس شادی، رضایتمندی و تعلق دهد چه صرف وقت با خانواده باشد، چه دیدار با دوستان قدیمی و چه پیدا کردن دوستان جدید، تقویت روابط مان میتواند تأثیر به سزایی در شادی ما داشته باشد.
منبع: روزیاتو
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی